تحقیق با موضوع مدرس و جمهوری رضاخانی:
مخالفت مدرس با مساله جمهوریت اذهان بسیاری را به این سوال واداشته که به راستی علت مخالفت او با مسالهای به این مهمی که باعث ایجاد تحولی بزرگ در کشور میشد چه بود؟
قیامی را که مدرس علیه جمهوری رضاخانی ایجاد و رهبری کرد، به یکی از نقطههای عطف تاریخ مبدل شد و در زمره مبارزات این قهرمان عرصه دیانت و سیاست، جایگاه ویژهای احراز نمود. گرچه برخی بر این باورند که مبارزه با جمهوریخواهی شاید تنها اشتباه مدرس بوده و جای انتقاد را در تاریخ پرافتخار مبارزات آزادیخواهانه او باز نموده است، اما با دقت در شرایط سیاسی ـ اجتماعی ایران آن روزگار و نیز با اتخاذ یک رویکرد تحلیلی به مساله جمهوریخواهی، احتمالا مدرس و همفکران او در این ماجرا در جایگاه بس والایی قرار خواهند گرفت.
علل مخالفت مدرس با جمهوری رضاخانی:
مدرس در واقع به صوری و یا به قول معروف به فرمالیتهبودن جمهوری پیشنهادی رضاخان کاملا واقف بود و آن را بهانهای برای تامین مقاصد شخصی او در جهت هموارشدن راه دیکتاتوری و کسب قدرت مطلقه میدانست. مدرس نیز همچون بسیاری از صاحبنظران معاصر خود شکی نداشت که رضاخان دریافته است که هیچ راهی سریعتر از تغییر رژیم برای کنارزدن قاجاریه و دستیابی به قدرت موثر نیست. مدرس به این نکته توجه داشت که یک انقلاب اصیل از میان توده مردم برمیخیزد، در حالیکه موضوع جمهوریخواهی رضاخان از بالا شروع شده بود و از طریق سران دولت و برخی نمایندگان و با همکاری روزنامهها در جامعه تبلیغ شده و درواقع مردم را بازیچه قرارداده بود. اتفاقا حدس مدرس در عمل درست از آب درآمد.
زیرا زمینه مردمی جمهوریخواهی آنقدر ضعیف بود که مدرس بهآسانی توانست با تحریک مستقیم توده مردم، به ویژه در مراسم دیدوبازدیدهای عید نوروز نیروی عظیمی را علیه آن فراهم آورد! مرحوم مدرس ازیکسو به قانون اساسی موجود و به سوگند خود در ابتدای نمایندگی مقید بود و رژیم مشروطه با قید سلطنت قاجار نیز جزئی از این سوگند به حساب میآمد و ازسویدیگر، این مطلب را هم درک میکرد که قانون مشروطه وحی آسمانی نیست بلکه به خواست مردم به وجود آمده و میتواند به خواست مردم یا به مصلحت ایشان نیز تغییر یابد؛ با این وجود شخصا ارادتی هم به قاجاریه، از جمله به احمدشاه نداشت و اینطور نبود که آنها را بهترین افراد برای اداره مملکت بداند.