مهارت حل مسئله:
بابک سال چهارم رشته پزشکی است. وی دوست دارد از خانواده مستقل شود و ازدواج کند ولی اگر بخواهد مستقل شود باید کارکند واخیراً نامزدش به او گفته است در صورتی که زودتر برای ازدواجشان فکری نکند، باید از هم جدا شوند. اما اگر بابک ازدواج بکند باید کارکند چون میخواهد از خانواده مستقل شود و در این حالت دیگر قادر به ادامه تحصیل نخواهد بود.
به نظر شما احساس بابک چیست؟
“حل مسئله” عبارت است از فرایند شناختی ـ رفتاری ای که توسط خود فرد هدایت میشود و فرد سعی میکند با کمک آن راهحلهای مؤثر یا سازگارانهای برای مسایل زندگی روزمره خویش پیدا کند. به این ترتیب حل مسئله یک فرایند آگاهانه، منطقی، تلاش بروهدفمند است. راه حل مسئله، یک “پاسخ مقابلهای” است. وقتی فردی به حل مسئله میپردازد، نوعی مقابله انجام میدهد. مقابلهی فرد میتواند مؤثر یا نامؤثر باشد. زمانی مقابله مؤثر است که مسئله حل شود و البته مسئله بهگونهای حل شود که حداکثر نتایج، مثبت بهدست آمده و حداقل عواقب منفی به بار آید.
مقابلهی مسئلهمدار و مقابلهی هیجانمدار:
- هدف مقابلهی مسئلهمدار، تغییر شرایط استرسآفرین در جهت بهبود وضعیت و کاهش فشار و حل مسئله است.
- هدف مقابلهی هیجانمدار، مدیریت هیجانهای ایجادشده در اثر موقعیت استرسآفرین است.
انواع مقابلههای مسئلهمدار و هیجانمدار:
- مقابلههای فعال (مثل اقدام عملی یا تلاش در جهت برطرف نمودن مسئله)
- برنامهریزی (مثل فکر کردن در مورد این که چگونه میتوان با مسئله یا مشکل روبرو شد یا برنامه ریزی در مورد اقدامات فعالانهای که باید برای مقابله صورت گیرند)
- تلاش در جهت یافتن منابع حمایت اجتماعی که میتوانند عملاً مؤثر واقع شوند (مثلاً کمک گرفتن، کسب اطلاعات، یا نظر مشورتی گرفتن در مورد آنچه که باید در جهت حل مسئله صورت گیرد)
- در پی حمایت اجتماعی عاطفی برآمدن (حس دلسوزی و حمایت عاطفی کسی را بهدست آوردن)
- کنار گذاشتن سایر فعالیتها (توجه نکردن به سایر فعالیتهایی که فرد انجام میدهد تا به این ترتیب بتواند با تمام قوا و با تمرکز کامل به حل مسئله بپردازد)
- پناه بردن به مذهب (افزایش فعالیت و رفتارهای مذهبی)
- تفسیر مجدد مسئله به سبکی مثبت و آن را به عنوان فرصتی برای رشد و بلوغ اجتماعی دیدن (از موقعیت نهایت استفاده را برای رشد کردن و مسئله را از جنبههای مثبت و سازندهی آن دیدن)
- بازداری مقابله (مقابلهی منفعلانه بهصورت عقبنشینی و دست از تلاش برداشتن تا زمانی که شرایط به شکلی در آید که راهبردهای مقابلهای فرد بتوانند مؤثر واقع شوند)
- تسلیم شدن، دست از تلاش کشیدن و پذیرش شرایط (مثلاً پذیرفتن این واقعیت که استرس اتفاق افتادهاست و مسئله واقعی است)
- تمرکز بر تخلیه احساسات (توجه زیاد به ناراحتی و فشار روانی ای که فرد تجربه میکند و تمایل به تخلیه این هیجانات)
- انکار (تلاش برای نادیده گرفتن رویداد مسئلهآفرین)
- پرت کردن حواس خویش (فکر نکردن به هر آنچه که یادآور مسئله است مثلآ خیالپردازی، خوابیدن یا سرگرم کردن خود با موضوعات دیگر)
- انجام رفتارهایی غیر از حل مسئله (مثلاً دست از تلاش کشیدن، تسلیم شدن و به دنبال هدفی که مسئله آفریده است نرفتن)
- مصرف الکل و مواد مخدر (استفاده از الکل و مواد مخدر یا دارو به عنوان راهی برای فراموش کردن مسئله)
- شوخی (مسئله را به شوخی گرفتن یا طنز پردازی در مورد آن).