نگاهی به قانون (تغلیظ در قتل های در حکم شبه عمد):
در این مقاله، در مورد مستندات فقهى قانون الحاق مواردى که بر اثر بى احتیاطى یا عدم مهارت و امثال آن، قتل و صدمه اى به وجود مى آید، به قتل عمد در تغلیظ حکم در ماه هاى حرام بحث شده است. نخست اصل ماده و تبصره هاى آن نقل، سپس انواع قتل ها، علت اختلاف و تمایز ماه هاى حرام از نظر ریشه هاى تاریخى و هدف از تغلیظ حکم و دلایل فقهى آن بیان شده و در پى آن دلایل الحاق حکم شبه عمد به عمد مطرح گشته و در نهایت درستى و نادرستى این الحاق مورد نقد و بررسى قرار گرفته است.
براى روشن شدن بحث، نیاز به تبیین امور زیر است:
- انواع قتل ها و تعریف هر کدام از آنها
- چرایى امتیاز ماه هاى حرام
- هدف از تغلیظ حکم
- دلایل فقهى تغلیظ حکم قتل در ماه هاى حرام
- دلایل الحاق حکم شبه عمد به عمد در تغلیظ حکم
- درستى و نادرستى قرار دادن امور یاد شده در تبصره ۳ ماده ۲۹۵ در ذیل حکم شبه عمد
انواع قتل:
قتل به چند شکل مى تواند اتفاق بیفتد. گاه شخصى به قصد کشت با ابزارى که معمولاً براى این کار مورد استفاده قرار مى گیرد، شخص دیگرى را به قتل مى رساند. در این موارد، قاتل هم قصد انجام کارى و هم قصد کشتن فرد مورد نظرش را داشته و هم از ابزار خاص این کار استفاده شده است. در این مورد مى گویند قتل عمد اتفاق افتاده است. اما گاه شخصى در صدد اقدام علیه فردى است، ولى قصد وى در حد کشتن نیست. به عنوان مثال، مى خواهد طرف مقابل را گوشمالى دهد و یا ادب کند و یا قصد شوخى با فردى را دارد.
اما براى این کار از ابزارى استفاده مى کند که معمولاً براى کشتن به کار مى رود; مثلاً با اطمینان از اینکه اسلحه تهى از فشنگ است، آن را به سوى دوستش مى گیرد و ماشه را مى کشد، اما از بد حادثه گلوله اى در اسلحه بوده که وى از آن خبر نداشته و در نتیجه، گلوله دوستش را از بین مى برد. در این موارد به هیچ عنوان قصد قتل در کار نبوده و قاتل قصد دیگرى داشته، امّا ناخواسته قتل اتفاق افتاده است. در واقع، قاتل قصد انجام کار را داشته، ولى قصد قتل نداشته است. به مواردى از این دست، قتل شبه عمد مى گویند.
چرایى امتیاز ماه هاى حرام:
فرهنگ عربى، فرهنگ قبیله اى و مبتنى بر جنگ، دفاع، غارت و یورش، و از این رو، جنگ در میان قبایل، رفتارى عادى و روزمره بود. بسیار اتفاق مى افتاد که به بهانه اى واهى و بى اساس، جنگى طولانى میان دو یا چند قبیله به وجود مى آمد. زنان، کودکان و سالخوردگان، در این جدال ها بیشترین زیان را مى دیدند. گاه اموال و دارایى هاى قبیله اى به طور کامل به غارت مى رفت و زنان و کودکانشان به اسارت و بردگى برده مى شدند.
شرایط سخت و دردناکى بر قبایل تحمیل مى شد. سنّت دیرینه جنگ و جدال در میان قبایل، گسترده ترین حوزه اى بود که فرهنگ و ادبیات جامعه قبیله اى را شکل مى داد. در این فرهنگ، ادبیات و شعر در وصف دلاورى ها، شمشیر زن ها، اسبان چابک، شمشیرهاى برنده، قتل و غارت، اسارت زنان و کودکان قبایل دیگر ، تبیین ترس و وحشت قبایل دشمن، بیان زشتى ها و عیوب دشمن و امثال آن بود.