بنیانگذار سونی (Akio Morita):
«Akio Morita» در ۲۶ ژانویه سال ۱۹۲۱ در «Nagoya» کشور ژاپن متولد شد. او که در رشته فیزیک تحصیل می کرد، با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت ارتش ژاپن درآمد و در ناوگان دریایی ارتش به کار مشغول شد. در هفتم ماه مه سال ۱۹۴۶ «Marito» به همراه یکی از همرزمانش در جنگ با نام «Masaru Ibuka» یک شرکت تعمیر رادیوهای دست دوم تحت عنوان «Tokyo Tsushin kogyo» بنا کردند. در آن زمان «Morita» ۲۵ سال و «Ibuka» ۳۸ سال داشت و هر دو با سرمایه اولیه ۱۹۰ هزار ین ژاپن شرکت را با ۲۰ کارمند اداره می کردند.
در سال ۱۹۴۹ شرکت اولین نوارهای مغناطیسی خود را روانه بازار کرد و در سال ۱۹۵۰ توانست اولین ضبط صوت های ژاپنی را تولید نماید. در سال ۱۹۵۷ نیز اولین رادیوهای جیبی توسط این کمپانی تولید و به بازار عرضه گردید. یکسال بعد زمانی که شرکت کوچک سابق حال به یک کمپانی نسبتا صاحب نام تبدیل شد، تصمیم به تغییر عنوان آن به «Sony» گرفته شد . در سال ۱۹۶۰ کمپانی Sony اولین تلویزیون های ترانزیستوری را ابداع نمود و بعد به طور گسترده روانه بازار نمود. در سال ۱۹۶۵ نیز اولین دوربین فیلمبرداری خانگی توسط این کمپانی ساخته و به بازار عرضه شد.
پس از آن محصولات مهم Sony عبارت بودند از «Walkman» تلویزیون های «Trinitron» مایکرو دیسکت های کامپیوتر و سرانجام از «Sony Playstation» که هر یک شهرت فراوانی را به سوی این امپراطوری عظیم روانه ساخت. با گسترده تر شدن فعالیت کمپانی در عرصه الکترونیک و افزایش حجم تقاضا از سراسر دنیا شعبات متعددی در سراسر این کره خاکی بنا شد. در کشور آمریکا این شعبه در سال ۱۹۷۰ کار خود را با ریاست شخص «Morita» آغاز نمود و اینگونه شد که «Sony» به عنوان اولین شرکت ژاپنی در بورس نیویورک حضور یافت. دو سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۲ مجددا Sony اولین کمپانی بود که یک کارخانه آمریکایی دایر می کرد.
نابغه رسانهها ـ Barry Diller:
با بیش از ۴۰ سال سابقه کاری، «Barry Diller» از معدود مدیرانی است که در عرصه تلویزیون به سراغ هر شبکهای رفته، با ابتکار عمل خود توانسته میزان شهرت و محبوبیت آن را به طور شگفتآوری افزونی بخشد. اگرچه هیچیک از شبکههای تلویزیونی را به طور طولانی در اختیار نداشته است اما همان زمان اندک کافی بوده تا نبوغ او خودش را آشکار نماید و به بالاترین حد کارآیی رسد. حضور او در کمپانیهای بزرگ رسانهای چون ABC، «Paramount» و « Twenieth Century Fox» خود دلالت بر این دارد که میتوان نقش مهمی را در تولید فیلمها و برنامههای دیدنی دنیا به او بخشید. «Barry Diller» در دوم فوریه سال ۱۹۴۲ در سانفرانسیسکو دیده به جهان گشود.
اولین گامهای نردبان ترقیاش را زمانی برداشت که در شرکت «William Morris Agency » در بخش رسیدگی به نامههای رسیده فعالیت میکرد. پس از آن در سال ۱۹۶۶ به شبکه «ABC» پیوست و در بخش برنامهسازی مشغول به کار شد. تقریباً همان جا بود که مدیران ارشد کمپانی پی به نبوغ ذاتی او بردند و تصمیم به ارتقای سطح شغلی او گرفتند و از این رو در سال ۱۹۶۹ به عنوان معاونت شبکه در امر توسعه فیلمها و برنامههای شبکه به کار گرفته شد. به ابتکار او بود که شبکه «ABC» از پاییز ۱۹۶۹ برنامه «فیلم هفته» را به نمایش گذارد و همین امر سبب شهرت بیش از پیش این شبکه گردید.
مدیر کمپانی نیسان ژاپن و رنوی فرانسه ـ Carlos Ghosn:
«carlos Ghosn» از جمله معدود مغزهای متفکری است که با قدرت اندیشه بالای خود توانسته در یک زمان هدایت دو کمپانی بزرگ را برعهده گیرد و در هر دو به عنوان یک پدیده باور نکردنی ظاهر شود. مدیریت کمپانی «Nissan Motor» ژاپن، «Renault S.A» فرانسه و همچنین عضویت در هیات مدیره امپراطوری «Sony» و شرکت «Alcoa»، تمامی اینها شرایطی است که برای هر فرد ممکن است با تمام توان و تجربه و دانشی که داشته باشد محال وباور نکردنی باشد. نکته جالب اینجاست که «Ghosn» علاوه بر اینها در کشور ژاپن به عنوان یک فرد موثر و دست اندر کار حرفه ای در لوازم خانگی نیز شهرت دارد!
«carlos Ghosn» نمونه کامل مدیری است که با آشنایی کامل از فرهنگ های مختلف، بازارهای چند ملیتی را شناسایی کرده و با استفاده از خردو دانش بالای خود نبض هر یک از این بازارها را در اختیار خود گرفته است. مدیری که خود متولد آمریکای جنوبی است، کار رسمی خود را در اروپا آغاز کرده و اوج شهرتش را در آسیا تجربه نموده و حال هر هفته بین سه قاره آسیا، اروپا و آمریکا در حال سفر است تا مبادا از تجربیات دیگران عقب بماند.
Ernesto Bertarelli:
مرد سال کشورسویس ورزشکار کار افرین عدهای بر این باورند که آدمی میبایست با شناخت استعدادهایش، یکی را پیش رو فرانهد و تمامی امکانات و تواناییهای خود و محیط اطراف را صرف شکوفایی آن نماید. به باور این عده عمر و توانایی بالقوه بشر فرصت کندن بیش از یک چاه در زمین زندگانی را نمیدهد، پس باید تمام تلاشها جهت هرچه عمیقتر شدن آن چاه صورت گیرد و نه کندن چاههای بیشتر. صحبت کردن پیرامون این فلسفه له یا علیه آن مبحثی است که به اهل فن مربوط است و مجال آن نیز در این زمان و فضای اندک نیست.
اما آنچه روشن است این است که در زندگی با نمونههایی برمیخوریم که مثال کاملا نقض این فسلفه تلقی میگردند. به عنواننمونه اگر به این باور پایبند باشیم یک کارگردان ماهی تنها میتواند یک کارگردان عالی باشد و نه به طور همزمان یک شناگر قهار و یا یک تاجر موفق تنها میبایست در امر تجارت قدم بردارد و هرگز نمیتواند یک موتورسوار خبره باشد، چرا که فرصتی برای او باقی نمیماند که بخواهد در هر دو زمینه به یک میزان به درجه ممتازی برسد، به عبارت سادهتر نمیتواند دو چاه عمیق با عمق یکسان داشته باشد!
اما تجربه نشان داده که ظرفیت اشرف مخلوقات به مراتب بیش از اینهاست. بسیارند انسانهای موفقی که در دو یا سه رشته مختلف و حتی بیشتر به درجات عالی رسیدهاند و هیچ یک از این زمینهها خللی در موفقیت دیگری ایجاد نکرده است. یکی از این انسانهای موفق «Ernesto Bertarelli» مدیر ثروتمند و قهرمان ورزش قایقسواری است. موفقیت «Bertarelli» در هر دو زمینه تقریبا به یک میزان بوده است و سادهتر این است که بگوییم در هر دو رشته به مقام قهرمانی رسیده است.