فرهنگ:
فرهنگ مفهوم پیچیده ایست که تعاریف متعدد و متنوعی از آن داده شده است. برای مدتها “فرهنگ” به مجموعه ای از فعالیت های فکری و هنری محدود می شد. و سپس تعریف نسبتا جامع و تا حدی دقیق از فرهنگ ارائه شد اما، با وجود این تعریف صرفا به جنبه های معنوی مساله پرداخته شده بود.” فرهنگ ابتدایی” فرهنگ را “مجموعه پیچیده ای تعریف می کند که متضمن دانش، اعتقادات، هنرها، اخلاق، قوانین آداب و رسوم و کلیه توانایی ها و قابلیت ها و عادات مکتسبه است که انسان به عنوان عضوی از یک جامعه تحصیل می نماید.
” اما به دنبال تشکیل کنفرانس جهانی فرهنگ و توسعه در مکزیکوسیتی در سال ۱۹۸۲ در رابطه با سیاست های فرهنگی و اعلام دهه جهانی توسعه فرهنگ از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۷ از طرف سازمان ملل مفهوم ” فرهنگ” تغییر یافت. بنا به توصیه کنفرانس مزبور فرهنگ را باید در مفهوم گسترده و به منزله بافتی پیچیده و با روابطی متقابل در نظر گرفت که مجموعه ای از سنت ها و دانش ها و نیز شکل های متفاوت بیان و تحقق فرد در بطن جامعه استوار است.
به عبارت دقیق تر، طبق تعریف این کنفرانس فرهنگ عبارت از:
“مجموع کامل مشخصه های ممیزه روحی، مادی، فکری و عاطفی است که یک جامعه یا گروه اجتماعی را مشخص می کند. نه تنها شامل هنرها بلکه شامل اشکال زندگی، حقوق اساسی انسانی، نظامهای ارزش، سنتها و اعتقادها نیز می شود.”
با ویژگی هایی که تعریف فوق برای فرهنگ جامعه یا گروه اجتماعی تعیین می کند دیگر نمی توان فرهنگ را بعد فرعی یا تزئینی توسعه تلقی کرد، بلکه فرهنگ عنصر ضروری جامعه به شمار آمده و در رابطه کلی با توسعه، نیروی درونی جامعه محسوب می شود و می توان گفت:
فرهنگ مجموعه بسیار پیچیده و گسترده ای است که انسان در جریان تکامل اجتماعی و تاریخی پدید می آورد. فرهنگ هر جامعه سطح ترقی تکنولوژی، تولید، آموزش، علم، خبر و ادبیات دوره خاصی از تحول اجتماعی را نشان می دهد. فرهنگ (Culture) یک مفهوم گسترده است که شامل ارزشهای اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری و همچنین دانش، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، تواناییها و عادتهای افراد گروه یا جامعه میشود. ادوارد بارنت تایلور (۱۹۱۷–۱۸۳۲) فرهنگ را، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرا میگیرد تعریف میکند.
هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ از راه آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیلهٔ وراثت منتقل میشود. همچنین فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. فرهنگ همواره نرمافزار است و تمدن شامل آن و سخت افزارهاست؛ مثلاً گفتگو به زبان فارسی یک راهکار است بر رفع نیاز رو در رو سخن گفتن و زبان چینی راهکاری دیگر برای مردمانی دیگر برای رفع همین نیاز است. فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است.
فرهنگ، در برگیرندهٔ این چیزهاست:
- سازگاری کلی با نیازهای غریزی و فطری و اقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون؛
- سازمان مشترکی که برای فرونشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون برخواستهاند، پیدا شدهاست؛
- مجموعهٔ مشترکی از اندیشهها و دستاوردها.
فرهنگ، شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین است. هنجار فرهنگی رفتار قابل قبول یک جامعه را تعیین میکند؛ و به عنوان راهنمای نحوه رفتار، پوشش لباس، زبان، و حرکت در یک موقعیت خاص و همچنین انتظارات در یک گروه اجتماعی عمل میکند. «تک فرهنگ گرایی» (Monoculturalism) در یک گروه اجتماعی میتواند ریسکهایی داشته باشد، درست همانطور که یک گونه حیوانی واحد میتواند در مقابل تغییرات محیطی از بین برود.
فهرست مطالب:
- مقدمه
- فرهنگ ملی
- نقش ارتباطات اجتماعی در توسعه فرهنگی
- نقش مطبوعات در توسعه فرهنگی
- توسعه اقتصادی در جاده فرهنگی
- ضرورت تولید نظام نرم افزاری
- ابعاد نظام نرم افزاری تمدن مادی
- ضرورت نظام نرم افزاری دینی
- نگاهی جامعهشناختی به اینترنت و توسعه؛
- ارتباطات سلطهبخش یا ارتباطات توسعهبخش
- الف: ارتباطات توسعهبخش (خوشبینانه)
- ب: ارتباطات سلطهبخش (بدبینانه)
- اینترنت
- اینترنت و توسعه
- الف: توسعه فرهنگی و اینترنت
- ب: توسعه اجتماعی و اینترنت
- ج: توسعه سیاسی و اینترنت
- د: توسعه اقتصادی و اینترنت
- منابع